در سال 1201 ميلادي نصرالدين طوسي در طوس خراسان ايران كنوني چشم به جهان گشود.وي بعنوان يك دانشمند ونابغه بسيار شهرت دارد.از جمله براي تاسيس رصدخانه مراغه (مراغه يك مركز فرهنگي قديمي در شرق تبريز ايران كنوني است)، تفسير و توسعه رياضيات اقليدسي، پيشگويي وجود سرزميني در غرب اقيانوس اطلس علاوه بر نگاشتن بيش از 80 كتاب معتبر به زبانهاي عربي و فارسي درباره ستاره شناسي ، زمين شناسي،جغرافي، فيزيك ، قانون، تاريخ، پزشكي،فلسفه، منطق و اخلاق.
در حال حاضر او در آذربايجان بسيار ستوده و محترم است و چندين مركز آموزشي به ياد او نامگذاري شدند.
برطبق آنچه عده كمي از مردم مي دانند،طوسي تئوري پايه تكامل را 600 سال قبل از چارلز داروين منتشر كرده است.اين تئوري در كتاب پرطرفدار طوسي (اخلاق ناصري) وجود دارد.پيش نويس اين كتاب را زماني كه توسط يك گروه تروريستي در زندان نگه داري ميشد نوشته است.او پس از رهايي از زندان به كمك استاد مونگ كتابش را چاپ كرد.اخلاق ناصري توسط جي.ام.ويكنز به انگليسي ترجمه شده است و توسط جرج آلن و يونوين در سال 1964 منتشر شده است.
اخلاق ناصري در مورد كمال انسان ها است.طوسي اين كمال را به دو بخش مادي و معنوي تقسيم مي كند.او واژه تكامل كه در عربي به معني كمال است را استفاده مي كند.
كاركرد متفاوت
همانطور كه در افسانه هاي قديمي و عقايد محلي مذهبي مردم شرق ازجمله بابليها، مصريها و مادها ديده مي شود قبل از زمان طوسي نظريات متفاوتي در مورد تكامل وجود داشته است.بااينحال اين نظريات بيشتر خيالي بودند تا علمي.آنها بعد از آن توسط محققان يونان باستان مانند امپدوكلس و آريستوتل پذيرفته و شرح داده شده است.
آريستوتل نوشته: طبيعت بتدريج و قدم به قدم مواد بيجان را توسعه داده تا موجودات زنده خلق شدند.
محققين مسلمان مانند ابوريحان بيروني، ابن باجا و ابن طفيلي سعي كردند كه نظرات تكامل آريستوتل را توسعه دهند.
شكل1: طوسي بيشتر براي كارهايش در ستاره شناسي و ساخت رصدخانه مراغه بخاطر مانده است.
اين صفحه با دست خط طوسي است كه طرح ساده صورفلكي را نشان مي دهد.اكنون تشخيص اينكه هر يك از اين كلمات كدام صورت فلكي را نشان مي دهد مشكل است.
طوسي بسيار زودتر از دانشمندان اروپايي همچون لامارك و داروين نتيجه كارهايش را در بخش اصلي كتاب اخلاق ناصري بكار برده است.تفاوت هاي كليدي ميان كاركرد طوسي و منشا گونه هاي داروين وجود دارد. داروين براي كمك گرفتن از استقرا در ارايه حقايق به صورت نظريه به جمع آوري نمونه هاي گياهي و جانوري پرداخت اما طوسي فرايندي تئوريك را دنبال كرد.محققين مسلمان از جمله طوسي براي رسيدن به حقيقت از طريق تئوري بيشتر از هرچيز بر استقرا تكيه مي كردند.او نظريه اي را ارائه داد و سپس بر پايه آن نظريه حقايق را توضيح داد.او زماني كه در مورد تكامل نوشت به توضيح جزئيات نپرداخت به طور مثال او در مورد انتخاب طبيعي يا تنازع براي بقا توضيحي نداد.به بياني ديگر او بيش از اينكه يك دانشمند باشد يك فيلسوف بود.
حفاظت از ماده
تعدادي از نظريات طوسي در دنياي امروز درست به نظر نمي آيند به طور مثال او معتققد بود كه اسكلت يك ماده قابل تغيير است اما اين تغيير به طور كامل مشخص نيست. با اين حال اسكلت ماده نمي تواند كاملا نامشخص باشد .تنها شكل, شرايط, تركيب ,رنگ و … قابل تغيير است كه در اين صورت به مجموعه جديد يا ماده اوليه تبديل مي شود.نظريات طوسي با نظريات هراكليتوس، فيلسوف يونان باستان مشابهت دارد.
اولين مرحله از تكامل
طوسي معتقد است كه جهان از عناصر مشابه تركيب شده است.او مي گويد :«آنها يكسان و مانند هم هستند و هيچ يك بر ديگري برتري ندارد زيرا همه از ماده اوليه مشتركي نشات گرفته اند.»مطابق نظريه هاي جديد مي توان ذرات اوليه طوسي را همان اتم ها يا ذرات بنيادي دانست .مطابق نظر طوسي، در مرحله اول، همه ذرات مشابه و ثابت هستند.سپس بتدريج تناقضات دروني در اين دنياي ساكن ظاهر مي شود. او معتقد است در نهايت تعادل از بين مي رود و تباين مورد نياز در جهان اوليه ظهور مي كند.بنابراين بعضي از مواد بهتر و بيشتر از بقيه توسعه مي يابند.
به نظر طوسي ماده اوليه، اولين حلقه زنجيره تكامل است.چهار عنصر طبيعت (آتش ، آب، هوا و خاك ) از ماده اوليه، مواد معدني از عناصر، گياهان از مواد معدني ، حيوانات از گياهان و انسانها از حيوانات بوجود آمدند .
تغيير پذيري
طوسي توضيح داد كه تغييرپذيري ژنتيكي، نيروي هدايت كننده تكامل است و همه موجودات زنده توانايي تغيير دارند و به سمت تغيير پذيري ژنتيكي متمايل هستند.
موجودات زنده اي كه زودتر تركيب جديد را مي پذيرند تغييرپذيرتر هستند.در نتيجه آنها نسبت به ديگر مخلوقات برتري دارند.
اين مفاهيم بسيار زياد شبيه شكل ساده نوشته هاي داروين در مورد جهش است .
چرا اسكلت ماده تغير مي كند ؟ طوسي درست گفته كه اسكلت ماده در نتيجه فعل و انفعالات داخلي و خارجي در حال تغيير است .
مطابق نظريات طوسي مواد با يكديگر رقابت مي كنند ،پس تعدادي از آنها سطحي بالاتر از ديگري را اشغال مي نمايند.
بنابراين سطوح مختلفي از نمو در طبيعت يافت مي شود.
سازش
طوسي مشاهده كرد كه موجوادات زنده راههاي منحصربفردي براي بقا دارند.اگر ساختار موجود زنده با محيط در ارتباط باشد ، آن موجود بدون نقص است.او معتقد بود كه همه جانوران و گياهان جهان به دليل داشتن ويژگيهاي لازم براي بقا كامل هستند.
طوسي مي گويد : به حيوانات و پرندگان نگاه كنيد آنها همه چيز براي دفاع و محافظت از خود و طي كردن زندگي روزمره مثل شجاعت ،نيرو و اندام هاي مناسب دارند.
موجودات زنده از راههاي مختلف با محيط اطراف سازش پيدا مي كنند .در آغاز مي توانند شكل و ساختار بدنشان را تغيير دهند بنابراين هر قسمت بدن عمل منحصر بفردي دارد .تعدادي از اين اندامها مثل شاخ ، دندان ،چنگال ، ناخن وسم هاي چماق مانند براي جنگيدن مناسب هستند.تيغ و ناخنهاي بعضي از حيوانات نيزشبيه تير است .پس بدين وسيله تعدادي از حيوانات ساختارشان را براي پذيرش محيطي مشخص تغيير داده اند.
طوسي معتقد بود حيواناتي كه وسيله اي براي دفاع ندارند مثل بزكوهي و روباه براي محافظت از خود از گريختن و حيله گري استفاده مي كنند.
طوسي همچنين توضيح مي دهد كه حيوانات اجتماعي كه مجبورند با هم زندگي كنند براي مثل زنبورها و مورچه ها و تعدادي از گونه هاي پرندگان براي محافظت از خود و كمك به يكديگر در اجتماعات به هم مي پيوندند.
طوسي موجودات را به سه دسته تقسيم كرده است : گياهان ، حيوانات ، انسانها.
اما وجه تمايز آنها چيست ؟
مطابق نظريات او حيوانات از گياهان ، عالي تر هستند زيرا براي بدست آوردن غذا و چيزهاي ديگر توانايي حركت دارند.همچنين حيوانات عالي تر،توانايي استدلال اوليه دارند و مي توانند به آساني با محيط اطرافشان سازش پيدا كنند واگر شرايط محيط تغيير كند ، مي توانند به همان ترتيب رفتارشان را عوض كنند.
طوسي معتقد بود كه تفاوت هاي بسياري ميان گونه هاي جانوري و گياهي وجود دارد.يكي اينكه ، سلسله جانوران بسيار پيچيده تر است و ديگر اينكه ، عقل ويژگي برتر جانوران است.به خاطر وجود عقل ، آنها مي توانند چيزهاي جديد بياموزند و با تواناييهاي جديد و ذاتي سازگار باشند.به طور مثال اسب رام شده و شاهين شكاري در جهان حيوانات جز پيشرفته ترين ها هستند.
منشا انسانها
طوسي معتقد بود كه انسانها تغيير يافته حيوانات عالي هستند .چنين انسانهايي(احتمالا ميمونهاي انسان نما ) در سودان غربي و ديگر مناطق دنيا زندگي مي كنند و از نظر عادات ، رفتار و كردار بسيار شبيه حيوانات هستند.
به نظر طوسي انسانها به همه مخلوقات زنده و غيرزنده طبيعت وابسته هستند.انسان ويژگي هايي دارد كه او را از ديگر مخلوقات جدا مي كند اما ويژگي هايي نيز دارد كه او را به جهان حيوانات ، سلسله گياهان و حتي اجسام غيرزنده مرتبط مي كند.
از جمله تفاوتها مي توان گفت كه انسانها تنها زيستي نيستند بلكه موجوداتي اجتماعي هستند و تفاوت ديگر مربوط به وجود كمال روحي ، آرزو ،اراده ،دانش و مشاهدات است و ديگر اينكه انسانها مي توانند وسايل مورد نياز زندگي خود را بسازند.
پيش از خلق انسانها تمام تفاوتها ميان موجودات به منشا ذاتي آنها مربوط بود.
طوسي در پايان مي گويد: همه حقايق نشان مي دهد كه انسان در مرحله مياني پلكان تكامل قرار دارد و مطابق طبيعت ذاتي اش با موجودات پست تر در ارتباط است و تنها به كمك اراده اش مي تواند به سطح پيشرفته تري دست يابد.
تمثيل يا علم ؟
بر اين اساس چرا خواجه نصير طوسي براي بيان تئوري تكامل مشهور نيست؟
اين مشكل تنها به اين دليل نيست كه او از شرق بود و به فارسي مي نوشت دليل ديگر اينست كه تئوري او براساس فلسفه و اسلام بود.او معتقد بود كه خدا جهان را خلق كرده و پس از آن ، جهان خودش توسعه يافته در حاليكه خداوند اين فرايند را نظارت و هدايت مي كرده.
در نهايت دانشمندان شرق كه با نظرات طوسي در مورد تكامل جهان آشنا هستند مايلند آنها را از نقطه نظر اعتقادي يا فلسفي تفسير كنند.بسياري از مسلمانان مانند تعدادي از مسيحيان با تئوري تكامل موافق نيستند زيرا اين تئوري با علم خداشناسي تناقض دارد.
اگر چه طوسي بعضي از اصولي كه داروين منتشر كرد را مشخص نمود اما دانشمندان شرق، نظرات طوسي را مثالي درباره تكامل انسان مي دانند تا يك تئوري زيستي.
l