نوشته شده توسط : قاسمی

 

پرواز

پرواز نوعی حرکت است که بیشتر گونه های پرنده در دنیا از آن استفاده می کنند ، این موضوع برای پرندگان در رابطه با تغذیه ، تولید مثل و فرار از دشمن بسیار مهم است.

 

تکامل و هدف پرواز در پرندگان

منشا پرواز در پرندگان تا حدودی نا مشخص است ، هر چند بیشتر paleontologists معتقدند که پرندگان از دایناسورهای کوچک تروپود ( theropod diosanus ) منشا گرفته اند و به نظر می رسد که آنها نیز از گسترش گونه های زمینی به وجود آمده اند. به هر حال پرواز بعد از تکامل پرها توسعه یافته و گسترش پرواز در نتیجه جستجو برای غذا و طعمه های کوچک مانند حشرات و فرار در مقابل صیادان صورت گرفته است.

پرواز برای پرندگان بزرگ بسیار پر هزینه می باشد و بیشتر گونه های بزرگ با اوج گرفتن ( پرواز بدون بالا و پایین کردن بالها ) پرواز می کنند. فیزیولوژی بدن آنها برای کارکرد بیشتر در پرواز سازگار شده است.

 

اساس مکانیسم پرواز در پرندگان

 

                              

اساس پرواز در پرندگان شبیه هواپیما است. نیروی جلوبرنده به وسیله حرکت جریان هوا توسط بالها تولید می شود. نیروی جلو برنده به این خاطر تولید می شود که فشار هوا در قسمت بالایی بالها کم و فشار در زیر بالها زیاد است.

زمانی پرنده قصد دارد پرواز کند بالها باز می شوند و یک نیروی اضافی در بالها ایجاد می شود که نیروی وزن و اصطحکاک را خنثی می کند.

                            

پرواز شامل دو مرحله است ضربه به طرف پائین و ضربه به طرف بالا.

3 نیروی اصلی مانع پرواز پرنده می شود : نیروی اصطحکاک ( که به وسیله اصطحکاک بین هوا و سطح بدن ایجاد می شود ) نیروی کششی ( که ناشی از سطح جلویی پرنده است که آن را به عنوان فشار کششی می شناسیم ) و نیروی lif_induced drag ( که بوسیله نوک بالها ایجاد می شود).

 

بالها

بالها اندامی در پرندگان است که کلیدی برای پرواز پرنده حساب می شود. هر بال یک بادنما مرکزی برای تشخیص جهت باد است که از 3 استخوان تشکیل شده : humerus  ، ulna و radius .

دستها یا manus به طور اجدادی از پنج انگشت تشکیل شده که بعدا به 3 انگشت تحلیل رفته اند. (انگشت 2 ، 3 و 5 ).

یکی از انواع پرها مسئول شکل دادن ( شکل هواپیمایی ) به پرنده است ، بقیه پرها درپشت بر روی استخوان  ulna به هم متصل شده اند. که econdaries یا cubitals نامیده می شوند. بالها در بعضی گونه ها تحلیل رفته و در بعضی ها بعد از بلوغ رشد می کند. ( مانند Hoatzin )

 

بالهای بیضی شکل

بالهای بیضی شکل ، کوتاه و گرد هستند. شیب کمی دارند و حرکت کردن را برای پرنده محدود می کند. این نوع بیشتر در پرندگان شکاری که در جنگل زندگی می کنند دیده می شود. مانند : مرغ شکاری (  Accipiter ) و شاهین (  Hawks ) و بیشتر گنجشکها ، مخصوصا آنهایی که مهاجرت نمی کنند. ( آنهایی که مهاجرت می کنند دارای بالهای بلندی هستند.) همچنین در گونه هایی که سرعت بلند شدن و گریز از دشمن در آنها بالاست هم دیده می شود. مانند : قرقاول ( Pheasants ) و کبک ( Partridges ).

 

پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت ( Hovering )

پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت بسیار سخت و طاقت فرساست اما یک توانایی مفید برای بعضی از گونه های پرندان محسوب می شود. این نوع پرواز وابسته به انرژی زیادی است ، به این معنی که فقط به پرندگان کوچک محدود می شود. این پرندگان به خوبی می توانند به طور ثابت پرواز کنند ، مانند مرغ ماهیخوار رنگارنگ ( Pied kingfisher ). به هر حال پرندگان بزرگ هم می توانند برای مدت زمان کوتاهی به طور ثابت پرواز کنند.

یک استثنا بزرگ در این نوع پرواز مرغ مگس خوار ( Hummingbird ) است. مرغ مگس خوار پروازی متفاوت با بقیه پرندگان دارد، و بالهای آن تماما برای این امر توسعه یافته است. مرغ مگس خوار می تواند در ثانیه 25 بار بال بزند.

 

 

Bird flight

Flight is the mode of locomotion used by most of the world’s bird species. It is important to birds for feeding, breeding and avoiding predators.

Evolution and purpose of bird flight

The origin of bird flight is still somewhat unclear, even though most paleontologists agree that birds evolved from small theropod dinosaurs. It seems likely that they evolved from ground living species, with flight developing after the evolution of feathers. It seems likely in this case that flight evolved as a result of benefits in the pursuit of small airborne prey items (such as insects), possibly subsequently becoming useful as a predator avoiding behavior.

Flight is more energetically expensive in larger birds, and many of the largest species fly by soaring (gliding without flapping their wings) most of the time. Many physiological adaptations have evolved that make flight more efficient.

Basic mechanics of bird flight

The fundamentals of bird flight are similar to those of aircraft. Lift force is produced by the action of air-flow on the wing, which is an airfoil/aerofoil. The lift-force is because the air has a lower air pressure just above the wing and higher pressure below.

When a bird flaps, as opposed to gliding, its wings continue to develop lift as before but they also create an additional forward and upward force, thrust, to counteract its weight and drag. Flapping involves two stages, the down-stroke, which provides the majority of the thrust, and the up-stroke, which can also (depending on the bird’s wings) provide some upward force. At each up-stroke the wing is slightly folded inwards to reduce upward resistance. Birds change the angle of attack between the up-strokes and the down-strokes of their wings. During the down-stroke the angle of attack is increased and is decreased during the up-stroke.

There are three major forces that impede a bird's aerial flight: frictional drag (caused by the friction of air and body surfaces), form drag (due to frontal area of the bird, also known as pressure drag) and lift-induced drag (caused by the wingtip vortices).

The wing

The bird's forelimbs, the wings, are the key to bird flight. Each wing has a central vane to hit the wind, composed of three limb bones, the humerus, ulna and radius. The hand, or manus, which ancestrally was composed of five digits, is reduced to three digits (digit II, III and IV), the purpose of which is to serve as an anchor for the primaries (or metacarpo-digitals), one of two groups of feathers responsible for the airfoil shape. The other set of flight feathers that are behind the carpal joint on the ulna, are called the secondaries or cubitals. The remaining feathers on the wing are known a coverts, of which there are three sets. The wing sometimes has vestigial claws, in most species these are lost by the time the bird is adult (such as the Hoatzin ).

Elliptical wings

Elliptical wings are short and rounded, having a low aspect ratio, allowing for tight maneuvering in confined spaces such as might be found in dense vegetation. As such they are common in forest raptors (such as Accipiter hawks), and many passerines, particularly non-migratory ones (migratory species have longer wings). They are also common in species that use a rapid take off to evade predators, such as pheasants and partridges.

Hovering

Hovering is a demanding but useful ability used by several species of birds (and specialized in by one family). Hovering, literally generating lift through flapping alone rather than as a product of thrust, demands a lot of energy. This means that it is confined to smaller birds; the largest bird able to truly hover is the Pied Kingfisher, although larger birds can hover for small periods of time.

One major exception to this are the hummingbirds, which are among the most accomplished hoverers of all the birds. Hummingbird flight is different to other bird flight in that the wing is extended throughout the whole stroke. Some hummingbirds can beat their wings 52 times a second, others do so less frequently.

References

  • Del Hoyo, Josep, et al. Handbook of Birds of the World Vol 1. 1992. Barcelona: Lynx Edicions, ISBN 8487334105.
  • Brooke, Michael and Tim Birkhead (editors). The Cambridge Encyclopedia of Ornithology. 1991. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 0521362059.
  • Campbell, Bruce, and Elizabeth Lack (editors). A Dictionary of Birds. 1985. Calton: T&A D Poyse. ISBN 0856610399.
  • Wilson, Barry (editor). Readings from Scientific American, Birds. 1980. San Francisco: WH Freeman. ISBN 0716712067.
  • Alexander, David E. Nature's Flyers: Birds, Insects, and the Biomechanics of Flight. 2002(hardcover) and 2004(paperback). Baltimore: The Johns Hopkins University Press. ISBN 0801867568(hardcover) and 0801880599(paperback).

http://en.wikipedia.org/wiki/Main_Page



:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : قاسمی

دلفینها و دلفین درمانی

 

دلفینها دنیای شگفت انگیزی دارند.آنها موجوداتی باهوش،مهربان،دوست داشتنی وهمانند بچه ها عاشق بازی هستند ،چنانکه عده ای از پژوهشگران معتقدندروانشناسی دلفینها شبیه روانشناسی کودکان است.همچنین دلفینها برخلاف بشیاری از جانوران دیگر نه تنها ازانسانها گریزان نیستند بلکه در ایجاد ارتباط مشتاق و پیش قدم هستند. محققان معتقدند که قسمت اعظم مغز دلفینها برای برقراری ارتباط مورد استفاده قرار میگیرد.

 

دلفینها با سیستم اکولوکشین(Echolocation  ) یا محل پژواک با دیگر موجودات و محیط اطراف ارتباط بر قرار می کنند. اگر چه دلفینها دارای یک زبان رسمی هستند،اما از صدای سوت مانندی که در حکم امضاست برای شناساندن خود بهره میبرند.دلفینها به کمک سونار(sonar )یا ردیابی صوتی در زیر آب ،محیط پیرامون،اشیاءودیگرموجودات را بررسی می کنند.بدین گونه که با فرستادن امواج صوتی به سوی جسم مورد نظر و بازتابش،شکل،اندازه وفاصله ی آن را حدس میزنند.دلفینها دارای توانایی های بسیارزیادی در یادگیری هستند و طبق پژوهشهای علمی بعد از انسان باهوشترین موجود زمین میباشند.دلفینها طی آموزشهایی توانسته اند بعضی اصوات را که شنیده چند کلمه در زبان انسانها است ادا کنند.دانشمندان بعید نمیدانند که روزی دلفینها بتوانند با زبان بشر با او رابطه برقرار کنند.دلفینها نمی خوابند اما در طی روز دوتاسه دقیقه روی سطح اقیانوس چرت میزنند.تعداد دلفینها بسیار زیاد است به طوری که در ساحل ژاپن جمعیتشان بین 30هزار تا50هزار عدد تخمین زده میشود.بعضی گونه ها  در دسته های هزارتایی سفر میکنند،البته در دسته های کمتر از هزارتایی وحتی صدتایی هم مشاهده شده اند.

 

خانه دلفینها با 17جنس و35 گونه بزرگترین خانواده ی زیر راسته نهنگهای دندان دار محسوب میشود.اعضای این خانواده در تمام آبهای آزاد جهان و همچنین دربعضی از رودخانه های در امتداد آب شیرین انتشار دارند.این خانواده از دوره ی آئوسن ظاهر شده اند.پوست بدن دلفین ها معمولا صاف و برهنه است.ممکن است در سروتنه ی تعدادی از آنها مو وجود داشته باشد.از گوشهای خارجی فقط سوراخ کوچکی نمایان است و سوراخ بینی که یک یا دو عدد میباشد در بالا وعقب سر قرار گرفته اند تا عمل تنفس در سطح آب را سهولت بخشند،این سوراخ ها به وسیله ی پرده ای خودبه خود بسته میشوند.تعداد دندانها زیاد ودر بعضی گونه ها به 260عدد میرسدو عمدتا از ماهی ها وسرپایان وحتی دلفینهای کوچکتر تغذیه میکنند.

 

دلفین بینی بطری ( Bottlenose):

از گونه ی دلفین هایی است که به وفور در آکواریوم های دنیا جهت انجام عملیات نمایشی به کار گرفته میشود.از نقطه نظر پراکندگی در اکثر اقیانوس های جهان از جمله خلیج فارس وجود داردبا وزنی در حدود 250تا600کیلوگرم وطولی معادل 2تا4 متروردیف دندانهایی که در هر آرواره از 22تا26دندان تشکیل شده.تقریبا هردوسال یکبار هم بچه دار شده ودلفینی به طول 1متر ووزنی معادل 37کیلوگرم را به مدت1سال شیر میدهندوطول عمری معادل 26تا30سال دارد.

 

دلفین سیاه:

گونه ای ازخانواده ی نهنگهای خلیج فارس میباشد که رنگ تیره ی بدن وی رااز سایر گونه های این خلیج جدا میسازد،رنگی بین خاکستری تیره مایل به سیاه،البته بسیاری از دلفینها پس از مرگ رنگ پوست را تعویض میکنند  که شاید موجبات اشتباه را فراهم میکنند.دلفین سیاه به دندان هایی با قطر بیش از 25میلی متر مجهز میباشد که به نوعی در برخی موارد حمله ی این گونه به سایر دلفینها را فراهم می اورد،اما عمدتا به علت سرعت کمتر درقیاس با سایر هم گونه ها ناکام میماند.از نقطه نظر پراکندگی در اکثردریاهای گرم و معتدل جهان از جمله خلیج فارس یافت میشود.همچنین وزنی معادل 2متر از دیگر ویژگی های این گونه محسوب میشود.

 

دلفین یونس(نهنگ یونس):

نوعا گونه ی منزوی شناخته میشود،دارای طولی معادل 3تا4متر میباشد وزنی حدود 400

تا430کیلوگرم،دارای مجموعا 9دندان ،با رنگ خاکستری تیره که به مرور در اثر افزایش سن روشنتر میگرددو به همراه خطوطی نا منظم بروی پوست.روایت میکنند که یونس پیامبر توسط نهنگی بلعیده شد.دلفینها توجه بسیاری از پژوهش گران و دانشمندان را به خود جلب کرده اند و تحقیقات و مطالعات بسیار روی آنها صورت گرفته است.علاوه بر این مردم عادی نیز دلفینها را بسیار دوست دارند .دیدن پرش دلفین بیرون از آب تا ارتفاع بالا ،باعث میشود که مردم در هر سنی که باشند،شادمانه فریاد بزنند.شاید علت این همه علاقه و توجه این است که:

 

-کسانی که از آب وحشت دارند در کنار دلفینها کاملا احساس آرامش میکنند.

-افرادی که با دلفین ها شنا میکنند،امواج مغزی شان الگوی یکسان و هماهنگی پیدا میکنند،همانند کسانی که مدتها مدی تیشن کرده اند حتی اگر سابقه ی آنرا نداشته باشند. دلفین ها می توانند مثل یک پرستار خوب و مهربان باشند .اغلب مربیان تصدیق می کنند که دلفین ها از حیوانات سیرک فهیم ترند و این مربیان حداقل یک تجربه ی روحی یا استثنایی با دلفین ها داشته اند.در طی قرن ها ، بارها گزارش شده است که دلفین ها  جان ماهی گیران را در دریا نجات و یا محل ماهی ها را به آنان نشان داده اند.

 

در قبیله ای در آفریقا نقشه ی جالبی از مو قعیت ها ی ستاره ها وجود دارد که بدون هیچ گونه ابزاری برای رصد کردن تهیه شده است . افراد این قبیله در پاسخ به این پرسش که چگونه چنین چیزی ممکن است می گویند طبق افسانه های قبیله ،این دانسته ها توسط دلفین ها در ذهن اجدادشان تداعی شده است. در کشور یونان خانه های وقف شده ای وجود دارد که به خانه ی دلفین معروفند. در استرالیا یک گروه بومی خود را رویای دلفین می نامند.

بعضی افراد معتقدند که با این مو جودات دریایی ، تله پاتی دارند و آنها حامل پیام های گوناگونی در مورد مسایل زیست محیطی و تغییرات فراگیر آن برای بشریت هستند. تاکارا  که سال های مدید راجع به دلفین ها کتاب نوشته معتقد است دلفین ها به سه روش دیداری، شنیداری و حسی  پیام هایشان را به انسان انتقال می دهند :

 

1) وقتی شخص نزدیک آنهاست و در حال تماشا یا شنا کردن با آنهاست.

2) از طریق رویا هنگامی  شخص در خواب است .

3) زمانی که امواج مغزی فرد در حالت آلفا ( مدی تیشن ) یا تتا( تمرکز عمیق ) است.

 

نوشته های زیادی  راجع به احساس عشق،شعف و آرامش تجربه شده وجود دارد که توسط کسانی نوشته شده که در طبیعت آنها با دلفین ها مواج شده اند.همچنین برخی از دانشمندان به طور جدی به شرح تصاویر پرداخته اند که ارسالش را به دلفین ها نسبت داداه اند.

بعضی نیز گزارش می دهند هنگامی که با دلفین ها شنا می کنند بطور واضح صدایی می شنوند مثل اینکه کسی به شما بگوید سلام و وقتی اطرافتان  را نگاه می کنید کسی را در آن حوالی نمی بینید ! جدا شوک آور است!

ارتباط دلفین ها با شعور هستی ،عقیده ای است که برخی به آن باور دارند و برخی دیگر هم می گویند دلفین ها موجوداتی آبزی از جهان و سیاره ای دیگرند (یکی از قمر های سیاره ی زوپیتر ) که به زمین آمده اند و در کالبد فیزیکی دلفین زندگی می کنند.

 

به هر شکل دلفین ها با انسان بویژه کودکان رابطه ی بسیار خوبی دارند ، شواهد حاکی از نتایج مفید کار با دلفین ها به خصوص در مورد  کودکان است که نیازهای ویژه ای دارند . دلفین ها می توانند ناتوانی بچه های کوچک را احساس کنند و بسیار مهربان و مراقب برخورد نمایند و این امر به بچه ها کمک می کند که در کوتاه ترین زمان به معالجه ی کامل تری برسند . به عنوان مثال بچه هایی که نمی توانند حرف بزنند ،بعد از فقط دو جلسه  چندین کلمه بر زبان می آورند .و همین طور اینکه وقتی کودکان ناشنوا به دلفین ها گوش می دهند ،اصوات جدیدی می شنوند ،صوت های مافوق صوت (اولتراسونیک) که در صدای دلفین هاست و بدین ترتیب دلفین ها به کودکان نا شنوای کامل کمک می کنند که بشنوند.

به نظر می رسد در ارتباط بین دلفین ها و کودکان،مرز بین انسان و حیوان از بین می رود . در آنها عشق ،همدردی، درک و تفاهم است و حس مشترک بازی و شعف.

 

 

منابع :-اطلاعات علمی / سال بیستم / شماره ی / پی در پی / خرداد   / مقاله دلفین درمانی

مترجم : فروغ مهاجر                               دانشنامه ی آزاد ویکی پدیا

 

گرد آوری : شیما ترحمی / الگا عظیمی/ نوشین عبدالله پور



:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : قاسمی

آناتومى اسفنج ها

 

اسفنج ها شامل حيوانات دريايى هستند كه شاخه پوريفرا ( porifera ) را تشكيل مى دهند و جزء جاندارلن ابتدايى مى باشند. توجه به گذشته اسفنج ها مشخص كرده كه نياكان اوليه آنها كوآنوفلاژله ها                  ( choanoflagellate ) هستند.

بررسى مراحل تكاملى به وضوح نشان داده است كه جد اسفنج ها از آغازيان آبزى بوده كه تشكيل كلنى داده و بعد به صورت سلولهاى يقه دار در اسفنج ها ظاهر شده اند.

در بدن يك اسفنج بافت يا اندام وجود ندارد ، بجاى آن هر يك از سلول ها مسئول فعاليت هاى خاصى براى زنده نگه داشتن اسفنج ها هستند. بعضى از اسفنج ها بر روى صخره ها مى رويند و رنگ هاى درخشانى دارند و بعضى از اسفنج ها شبيه گلدان هستند.

 

سيستم حركت : سلولهاى آميبى ( amoeboid cells ) همراه با فعاليت ديواره ابزار حركت براى انتقال مواد غذايى از سلولى به سلول ديگر را فراهم مى كند. براى مثال ، ممكن است بعضى از غذاها به سمت لايه اى از سلول هايى كه سطح را پوشانده است حركت كند و آنها از آن تغذيه كنند.

 

سيستم گوارشى : اسفنج ها داراى تغذيه فيلترى هستند ، اين بدين معنى است كه آنها زمانى كه بالغ مى شوند در يك مكان باقى مى مانند ، و غذا را به وسيله فيلتر كردن از روزنه هايش بدست مى آورند. ذرات ميكروسكوپى غذا را به وسيله آب آورده و سپس به وسيله سلول هاى يقه اى احاطه مى شوند ، سيستم گوارشى غذا را در ويزيكول هايى قرار مى دهد يا آنها را به سمت سلول هاى آميبى براى گوارش مى فرستد.

 

سيستم برون ريز : در اسفنج ها غده هاى درون ريز وجود ندارد ، اما آنها داراى غده هاى برون ريز هستند كه به سطح ترشح مى شوند . مطالعات در دو دهه گذشته نشان داده است كه اسفنج ها بيو توكسين هاى وسيعى را توليد مى كنند كه گاهى بسيار قوى است. براى مثال برخى از Tedania , neofibularia مى توانند جوشهاى دردناكى بر روى پوست انسان ها ايجاد كنند. بيوتوكسين يك ماده شيميايى است كه از حمله صيادان و همچنين آلوده شدن به وسيله ميكروبها جلوگيرى مى كند و به رقابت براى مكان با ديگر بى مهرگان شامل ascidians ، corales و حتى ديگر اسفنج ها كمك مى كند.

 

سيستم دفعى : يك منفذ اصلى در اسفنج ها وجود دارد كه براى وارد يا خارج شدن مواد استفاده مى شود.

 

سيستم ايمنى : در تمام اسفنج هاى دريايى تركيبى از anti- flammatory و antibiotic شناسايى شده است.

سيستم اسكلتى و ماهيچه اى : ديواره يك اسفنج از سه نوع سلول تشكيل شده است. سلولهاى بيرونى، سلول هاى اپيدرمى صاف هستند . سلول هاى درونى، سلول هاى يقه اى با تاژك هستند كه آب را در روزنه ها و قسمت مركزى به حركت در مى آورند و سرانجام آن را به وسيله منفذ بالايى كه در بدن قرار دارد و osculum ناميده مى شود ، به خارج مى راند و Mesohyle يك لايه ژلاتينى بين قسمت بيرونى بدن و spongocel در اسفنج ها ست. اسكلت در اسفنج ها شامل تكه هاى كوچك سوزنى شكلى به نام spicules   ( كه از كربنات كلسيم تشكيل شده است. ) و يا روزنه پروتئينى به نام sponging و يا تركيبى از هر دو است.

 

سيستم عصبى يا حسى : در اسفنج ها سيستم عصبى وجود ندارد. اما ثابت شده است كه سيگنال هاى الكتريكى در طول غشاء سلولها از يك طرف به طرف ديگر حركت مى كند.

 

سيستم توليد مثل : اسفنج ها داراى تكثير جنسى و غير جنسى هستند. آنها هرمافروديت                           ( hermaphroditic ) و يا جدا جنس اند. در توليد مثل جنسى تخم ها و اسپرم ها در آب رها و سپس بارور مى شوند ، نتيجه اين بارورى تشكيل زيگوت است كه به صورت يك لارو مژه دار كه مى تواند شنا و يك مكان جديدى را پيدا كند ، مى باشد. اسفنج ها همچنين به وسيله جوانه زدن تكثير مى شوند و محصول اين فرايند يك كلنى است كه مى تواند بزرگ شود. آنها قادر به ترميم خود هستند و همچنين مى توانند از قسمت كوچك يك اسفنج كامل را بسازند.

 

سيستم تنفسى : سلول هاى مختلف اكسيژنى كه در جريان آب عبورى وجود دارد را جذب مى كنند.

 

Sponges

Sponges are mainly marine animals that make up the phylum Porifera. They are the most primitive of all animals. Comparing gene sequences (with other animals) suggests that they may be very close to the "Animal Eve" called urmetazoan. Tracing the root further back, it is found that the choanoflagellates (the single-celled ancestors) have possessed many of the genes necessary for multicellularity already. Their evolutionary steps are clearly demonstrated from single-celled aquatic protists to colonies and then appear as the collar cells in sponges. A sponge does not have anything in their bodies that can be called tissues or organs. Instead each type of sponge cell is responsible for a different activity to keep the sponge or organs. Instead each type of sponge cell is responsible for a different activity to keep the sponge alive. Some sponges grow on rocks and are brightly colored. Sponges often are shaped like vases with a central cavity .

  • Circulatory - The amoeboid cells within the wall act as a circulatory device to transport nutrients from cell to cell. For example, they would pick up some food, move out to the sheets of cells that cover the surface, and feed them.
  • Digestive - Sponges are sessile filter feeders. This means that they remain in one place as an adult, and the food they acquire filters through the pores. Microscopic food particles brought by the water are engulfed by the collar cells and are digested by them in food vacuoles or they are passed to the amoeboid cells for digestion.
  • Exocrine - There are no endocrine glands in sponges. But they have exocrine glands that release a secretion to the surface. Studies over the last two decades have revealed that sponges produce a surprisingly broad spectrum of biotoxins, some of which are quite potent. A few, such as those of Tedania and Neofibularia can cause painful skin rashes in humans. Not only are those chemicals used to deter predators they are also helpful to prevent infection by microbes and to compete for space with other sessile invertebrates such as ascidians, corals and even other sponges.
  • Excretory - The main opening of a sponge is used as an exit to expel waste.
  • Immune - Compounds with anti-inflammatory, and antibiotic activity have been identified from many marine sponges.
  • Musculo-skeletal - The wall of a sponge contains 3 types of cells. The outer cells are flattened epidermal cells. The inner cells are collar cells with flagella, whose constant movement produces water currents that flow through the pores into the central cavity and out through the upper opening of the body, called the osculum. The mesohyl is a gelatinous layer between the outer body of the sponge and the spongocoel (the inner cavity). The "skeleton" of the sponge is composed of tiny needle-like splinters called spicules (composed of glass or calcium carbonate), a mesh of protein called spongin, or a combination of both.
  • Nervous and Sensory - None. But there is some evidence of electrical signals moving along the overall cell membrane.
  • Reproductive - Sponges can reproduce sexually or asexually. Sexual reproduction can be either hermaphroditic (organism having both sexes) or gonochoristic (separate sexes). The eggs and the sperms are released into the water, where fertilization occurs. Fertilization results in a zygote, which develops into a ciliated larva that may swim to a new location. Sponges also reproduce by budding, and this process produces whole colonies that can become quite large. Like many less-specialized organisms, sponges are capable of regeneration, or growth of a whole from a small part.
  • Respiratory - Various cells absorb oxygen from the passing water stream.  

http://universe-review.ca/R10-33-anatomy.htm



:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : قاسمی

 

ملانوفور 

سلولهاى رنگدانه اى در پوست مهره داران وجود دارد كه در چندين آزمايشگاه به صورت مدلهاى درون ياخته اى مورد مطالعه قرار گرفته است.

ماهيها و دوزيستان داراى سلولهاى تخصص يافته اى به اسم ملانوفور هستند ، كه از صدها دانه كوچك حاوى پيگمان melanin-filled و يا در اصل ملانوزوم melanosome تشكيل شده اند. عملكرد اين سلولها در ماهيها به صورت تجمع رنگدانه ها در مركز سلول و يا توزيع آنها در سراسر سيتوپلاسم است. از طرف ديگر حركت اين پيگمان ها به جانداران اين امكان را مى دهد تا رنگ را براى استتار و برهمكنش هاى گروهى تغيير دهند.

 

عملكرد ملانوفورها در پيگمان ها در پاسخهاى برون ياخته اى : در ماهيها نروترانسميترها neurotrasmitters و در قورباغه ها يك محرك هورمونى است. در هر دو حالت توزيع ملانوزوم موجب ارتقاء AMP حلقوى ( cAMP ) در سطوح درون ياخته اى براى تجمع و يا آزاد شدن آنها به وسيله كاهش AMP حلقوى است. اين مكانيسم به وسيله يك پيام آور ثانويه تنظيم مى شود.

 

اخيرا مطالعه بر روى حامل هاى پيگمان در ملانوفورها نقش آنها را در ميكروتوبولها نشان داده است. برگشتن ملانوزوم ها به حالت اول در محيط آزمايشگاه حاكى از حضور 2 موتور فعال مجزا و با قطبيت مخالف است. پس از نزديك شدن آنها در آزمايشگاه پاسخ مستقيم موتور plus-end ميكروتوبول را به توزيع پيگمان ها به عنوان heterotrimeric kinesin-2 شناخته مى شود. ( formerly kinesin-2 or KRP85/95 ) ( tuma et al. 1998 )

همچنين cytoplamic dynein حمل ملانوزوم را به مركز سلول در طول تجمع نشان مى دهد. ( nilsson and wallin 1997 )

 

                                         

 

اخيرا ثابت شده است كه پيگمان در ماهى ، ملانوفورهايى هستند كه در طول فيلامنت اكتين در داخل سلول حمل مى شوند ، filamentous actin و ملانوزوم ها به هم وابسته هستند. ( rodionor et al. 1998 )

همزمان در آزمايشگاه ، برگشتن melanosome motility به حالت اول در طول فيلامنت هاى اكتين در داخل محيط مصنوعى احتمال وجود موتور متصل كننده ملانوزوم ها و ميوزين V را نشان مى دهد.             ( and glfand 1998  rogers)

 

كاركرد ملانوفورها برهمكنش بين ميكروتوبولها و انتقال دهنده actin-based را در چندين اندام مختلف نشان مى دهد.

 

همچنين melanocytes پستانداران ، ملانوزوم توليد مى كند اما برخلاف ملانوفورها ، پيگمان در اين سلولها به سلولهاى اندامهاى پيرامون منتقل مى شود و سپس يه وسيله سلولهاى epithelial احاطه مى شوند.

 

اين آناليز يك رويداد طبيعى در نمايش جهش موش و رنگ پريدگى پشم ويل مو است كه نشان دهنده ميوزين غير معمول ، ميوزين V ، كه يك عامل حياتى براى حركت ملانوزوم ها ست ، مى باشد. اخيرا آناليز ماكروسكوپى ويديوئى نشان داده است كه microtubule-based جزء تشكيل دهنده در انتقال دهنده هاى پيگمان melanocytes مانند ملانوفورها است. ( wu et al 1998 )

اين عمل در بر هم كنش بين اكتين و ميكروتوبولها در اندامهاى حركتى مهم است.  

 

 

Melanophores

Pigmented cells in vertebrate dermis are being studied by several laboratories as a model for intracellular organelle transport. Fish and amphibians possess specialized cells, called melanophores, which contain hundreds of melanin-filled pigment granules, termed melanosomes. The sole function of these cells is pigment aggregation in the center of the cell or dispersion throughout the cytoplasm. This alternative transport of pigment allows the animal to effect color changes important for camouflage and social interactions. Melanophores transport their pigment in response to extracellular cues: neurotransmitters in the case of fish and hormonal stimuli in the case of frogs. In both cases, melanosome dispersion is induced by elevation of intracellular cAMP levels, while aggregation is triggered by depression of cAMP. The regulatory mechanisms downstream of these second-messengers are poorly understood.

Early studies of pigment transport in melanophores established a role for microtubules. Reconstitution of melanosome motility along microtubules in vitro demonstrated the presence of two distinct motor activities of opposite polarity. Using a dominant negative approach, our laboratory subsequently identified the microtubule plus-end directed motor responsible for pigment dispersion as the heterotrimeric Kinesin-2 (formerly kinesin-II or KRP85/95) (Tuma et al., 1998). Cytoplasmic dynein has also been shown to carry melanosomes to the cell center during aggregation (Nilsson and Wallin, 1997).

It was recently demonstrated that pigment in fish melanophores is transported along actin filaments in vivo and that filamentous actin and melanosomes are closely associated (Rodionov. et al., 1998). Concurrently, our laboratory reconstituted melanosome motility along actin filaments in vitro and tentatively identified the motor attached to melanosomes as myosin V (Rogers and Gelfand, 1998). The model that has evolved from these observations is that melanosomes are transported across long distances via microtubules in both types of cells, while actin-based transport is probably utilized to achieve uniform distribution of pigment throughout the cell. Work with melanophores points to cooperation between microtubule- and actin-based transport for several types of organelles.

Mammalian melanocytes also produce melanosomes but, unlike melanophores, pigment in these cells is transported to the cell periphery for subsequent exocytosis to surrounding epithelial cells. Analysis of dilute, a naturally occurring mouse mutant exhibiting coat-color defects, showed that the unconventional myosin, myosin V, is essential for melanosome movement. Recently, video microscopic analysis revealed that a microtubule-based component is involved in pigment transport in melanocytes (Wu et al., 1998), as in melanophores. These findings underscore the importance of interplay between actin- and microtubule-based organelle motility.

 

Recent references

Nilsson, H. and Wallin, M. 1997. Evidence for several roles of dynein in pigment transport in melanophores. Cell Motil. Cytoskel. 38: 397-409.

Tuma, M., Zill, A., LeBot, N., Vernos, I., and Gelfand, V. 1998. Heterotrimeric kinesin II is the motor responsible for pigment dispersion in Xenopus melanophores. J. Cell Biol. 143: 1547-1558.

Wu, X., B. Bowers, K. Rao, Q. Wei, and J. Hammer. 1998. Visualization of melanosome dynamics within wild-type and dilute melanocytes suggests a paradigm for myosin V function in vivo. J. Cell Biol. 143:1899-1918.

View recent articles on kinesins and melanosomes from the PUBMED database
Go to the
Microtubule Depolymerizing kinesins page

Return to the Kinesin Home Page.

If you use material from the reviews at the Kinesin site, we ask that you cite either the home page and author, or the appropriate source publication in your work.

Copyright 1999-2005. All rights reserved.

Created 12 June 1999 20:50 GMT
Modified 25 January 2005 7:47 GMT

http://www.proweb.org/~kinesin/Melanophore.html



:: بازدید از این مطلب : 530
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : | نظرات ()